نمونه هایی از تفکر سیستمی در غرب

در نوشتار آشنایی با ابزار سرّی شبکه مسائل از اهمیت تفکر سیستمی صحبت کردیم. همچنین قسمتی از برنامه ریزی سیستمی دولت‌های غربی جهت وارد کردن فلسفه اومانیسم به تک تک شئون زندگی افراد جامعه را به عنوان یک مثال، تشریح کردیم.

بررسی این مثال می‌تواند نگاه عمیقی در ارتباط با تفکر سیستمی به شما ببخشد، به همین منظور تشریح کامل این مثال را در این نوشتار قرار دادیم.

مطالعه این نوشتار تفکر سیستمی شما را تقویت می‌کند. تا پایان نوشتار همراه ما باشید، قطعاً شما هم از کشف رابطه‌های موجود بین این فلسفه با سیستم‌های اجتماعی امروز جهان متحیر خواهید شد!

ارتباط فلسفه اومانیسم با نظام اقتصادی سرمایه‌داری

برنامه‌ریزان غربی در بحث تفکر سیستمی خیلی کار کرده‌اند و وقتی میخواهند موضوعی را بررسی کنند خیلی جامع مجموعه ارتباط‌هایش را می‌بینند و آن مطلب را به تمام ابعاد زندگی خود امتداد می‌دهند و سعی می‌کنند هر کاری را سازگار با کل سیستم زندگی، تبیین کنند.

مثلاً وقتی در نگاه فلسفی، اومانیسم و انسان محوری را پذیرفتند، این اندیشه را فقط به فسلفه محدود نمی‌کنند، بلکه در تمام ابعاد مختلف زندگی‌شان آن را امتداد می‌دهند. مثلاً در چینش نظام سیاسی، لیبرالیسمی را نتیجه‌گیری و معرفی می‌کنند که با اومانیسم حداکثر سازگاری را داشته باشد.

وقتی می‌خواهند نظام اقتصادی بچینند، می‌گویند اصل و پایه‌ی ما اومانیسم است و نظام اقتصادی باید با آن نهایت سازگاری را داشته باشد و تفکر اقتصاد سرمایه‌داری را جا می‌اندازند. حتی خود این دو نیز با یکدیگر بی‌‌ارتباط نبوده و نظام اقتصادی سرمایه‌داری را در امتداد نظام سیاسی لیبرالیسم و هماهنگ با آن تعریف می‌کنند.

ارتباط فلسفه اومانیسم با مصرف گرایی

در مرحله بعد، وقتی وارد بحث فرهنگ مردم می‌شوند، مصرف‌گرایی را رواج می‌دهند که سازگار با اومانیسم است. یعنی می‌گویند: «اگر مصرف‌گرایی در جامعه رواج پیدا کند چرخ این دو بهتر خواهد چرخید» پس مصرف‌گرایی را ترویج می‌کنند.

ارتباط فلسفه اومانیسم با تکنولوژی‌های فرد محور

در مرحله بعد وقتی در صدد تولید تکنولوژی و ابزارهای کارآمد هستند، به سراغ تولید تکنولوژی و ابزاری حرکت می‌کنند که در راستای تمام اهداف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی‌شان باشد.

وقتی اومانیسم وارد تکنولوژی شد، می‌گویند چطوری افراد جامعه را فرد کنیم و ماهیت جمعی آن‌ها را از بین ببریم؟ چه کنیم تا حتی اگر مردم در کنار یکدیگر باشند، واحدهای مستقل باشند، نه جمع؟

 سپس ساختار شبکه‌های اجتماعی و گوشی‌های همراه را به سبک خاصی تنظیم می‌کنند که چنین اهدافی را تحقق ببخشد و به کمک این ابزار، فرهنگ خاصی هم مرتبط با آن رواج یابد. فرهنگ سلفیسم که افراد به عکس گرفتن از خود علاقه‌مند باشند، نتیجه چنین اموری است. در مرحله بعد، تکنولوزی تلفن همراه را تا حد امکان در این راستا تقویت می‌کنند.

ارتباط اومانیسم با صنعت تولید اسباب بازی

حتی وقتی اسباب‌بازی تولید می‌کنند، باید همسو با اومانیسم و نظام سیاسی و اقتصادی‌ و فرهنگی که در جامعه ترویج می‌کنند، باشد. مثلا موضوع خانواده به سبک سنتی آن، با اومانیسم در تضاد است و لذا در صنعت اسباب‌بازی، عروسک زن باربی را مثلا در همه حالات تولید می‌کنند به جز مادر! باربی فضانورد، باربی پزشک، باربی در دریا، باربی سوار بر حیوانات، باربی سوار بر ماشین، باربی ورزشکار و انواع و اقسام دیگر، اما عروسک باربی مادر تولید نمی‌کنند! چون در تفکر سیستمی ایشان، زن نباید مادر خانواده باشد تا با نظامات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ایشان سازگار باشد.

ارتباط اومانیسم با تغییر ساختار خانواده

اگر خانواده‌ها به شکل سنتی خودشان وجود داشته باشند، عادتاً یک نفر کار می‌کند و عده‌ای زیادی مصرف‌کننده می‌شوند بدون این‌که خودشان کار کنند. این ساختار با نظام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن‌ها در تضاد است، بنابراین باید بنیاد خانواده با این ماهیت به هم‌خانگی تبدیل شود و به این کیفیت با افزایش مالیات و کم کردن هزینه خرید خانه، در یک پازل بزرگ، طوری خانواده‌ها را پیش می‌برند که تمایلشان به فرزندآوری کم شده و به سمت هم‌خانگی بروند. در همین راستا خانواده‌های همجنس‌باز رواج می‌یابند!

در ادامه باید محیط‌هایی باشد که تولید فرزند در آنجا صورت بگیرد و این همجنسبازان فرزند را در بستر خود پرورش دهند و هر دو با هم  کار کنند. به همین سبک انواع و اقسام چرخ دنده‌ها را با هم تنظیم می‌کنند تا ساعت زندگی، آن طور که می‌خواهند بچرخد.

آنها به اسباب بازی فقط به عنوان یک اسباب برای بازی نگاه نمی‌کنند. اسباب بازی را در حدود 16 محور ترویج می‌دهند! در محور بازی‌های ویدئویی، در محور پوشاک، در محور داستان، در محور فیلم و انیمیشن و در محور لوازم التحریر و غیر اینها، اسباب بازی را ترویج می‌دهند. این یعنی آن‌ها اسباب بازی را امتداد می‌دهند! لذا اسباب بازی اومانیستی، فقط در محور اسباب بازی فعال نیست بلکه خود آن در 16 محور پوشاک و داستان و فیلم و انیمیشن و … امتداد پیدا کرده است.

ارتباط اومانیسم با حذف حجاب از جامعه

حجاب و عفاف با خانواده اومانیستی، نظام سرمایه‌داری و فرهنگ مصرف‌گرایی در تعارض است. پس باید با حجاب و عفاف جنگید و آن را از جامعه حذف کرد.

در نتیجه می‌بینیم که امروز، پوشش افراد در کشورهای اروپایی در کنار سواحل به گونه‌ای شده است که در کشور ما، حتی در مناطق حفاظت شده ساحلی به این صورت نیست!

این در حالی است که در همین کشورهای اروپایی، حدود صد سال قبل حجاب به صورت کامل رعایت می‌شد و زنان پوششی مانند چادر به تن می‌کردند. در این زمینه ساعت‌ها سند تاریخی (فیلم‌های گرفته شده در آن زمان که نوارهایش موجود است) نیز وجود دارد.

آنها برای نابود کردن حجاب از همه ظرفیت‌هایشان استفاده می‌کنند: از ظرفیت رسانه استفاده می‌کنند. از ظرفیت قانون‌گذاری هم استفاده می‌کنند؛ یعنی نظامی حقوقی تعریف می‌کنند که در همین راستا باشد!

به عنوان مثال در فرانسه در همین سال‌های اخیر قانونی تصویب شد که برای آنکه فرزندان خانواده‌های همجنس‌باز احساس ناراحتی و کمبود نکنند، استفاده از لفظ پدر و مادر در مدارس ممنوع است و به جای آن، همه، چه آنها که پدر و مادر دارند و چه آنها که در کنار همجنس‌بازان هستند، از لفظ parent1  و parent2، یعنی والد ۱ و والد۲ استفاده کنند.

همچنین توهین به همجنس بازان جریمه تقدی و یا حبس دارد. اما از طرفی در همین فرانسه پوشیدن لباس‌هایی که ترویج عفاف است در دانشگاه‌ها و سطح جامعه ممنوع است. حتی لباس شنای بورکینی نیز ممنوع و مشمول جریمه شده است.

ارتباط اومانیسم با کوچک شدن خانه‌ها

یا به عنوان مثال مسکن در نظام مبتنی بر اومانیسم، از آنجا که افراد ساعات زیادی شاغلند و ارتباط کمتری با اعضای خانواده دارند، تبدیل به آپارتمان و خانه‌های کوچک ۴۰-۵۰ متری و بدون حیاط می‌شود تا سازگار با اقتصاد و فرهنگ و سیاست مبتنی بر اومانیسم باشد.

ارتباط اومانیسم با رواج فست‌فود

یا مثلا در خوراک نیز چون فرصت کم است و شرایط خانواده‌ها متفاوت شده است، فست‌فود رواج پیدا می‌کند و چون مزه و لذت‌گرایی در نظامات مبتنی بر اومانیست معیار است، ضررهای فست‌فود و غذاهای آماده به حاشیه رفته و در عمل، فست‌فود رواج پیدا می‌کند.

تفکر سیستمی در آموزش و پرورش ایران چه نقشی دارد؟

این‌ها همه دال بر آن است که وقتی اصلی را تعریف کردند، مثل اومانیسم آن را با تفکر سیستمی گسترش می‌دهند. آموزش در کشور ما سیستمی نیست، مثلا وقتی ریاضی و فیزیک و شیمی و تاریخ و جغرافی و  … را می‌خوانیم محدود به همان کلاس است و در ارتباط با همسر و فرزند و دوست و … اثری ندارد و در آنها امتداد و توسعه نمی‌یابد و متأسفانه با تمام اظهار ناراحتی و تأسف، در حوزه هم کسانی را داریم که نگاهشان، سیستمی نیست! مثل آقای علوی بروجردی که اخیرا بحث‌های علوم اسلامی و … از آنها حاشیه ساز شد.

ارتباط دین با تفکر سیستمی

فلان متفکر فسلفه تکنولوژی می‌گوید، می‌دانید چرا تکنولوژی بشر در زمان ما با محیط زیست در تنافی است؟ چون این تکنولوژی با هدف اقتصادی و با پشتوانه‌های نظری مثل لذت‌گرایی، مصرف‌گرایی و … تولید شده است و اگر در کنار آن‌ها گایا را اضافه می‌کردیم مشکل ناسازگاری حل می‌شد!

یعنی می‌گوید اگر به مبانی تکنولوژی فقط همین گایا را که به نوعی الهه زمین است، اضافه می‌کردیم کل سیستم تکنولوژی بشر جهت متفاوتی را طی می‌کرد.

وقتی نگاه سیستمی باشد، حتی با پایه قراردادن یک خرافه‌ای مثل گایا در کنار دیگر مبانی غیرتجربیِ علوم جدید، تکنولوژی را با طبیعت سازگار می‌سازد. او معتقد است با یک بُعد و یک‌ حیثیت از قدرت بی‌نهایت خدای واقعی که اسلام توضیح می‌دهد، یعنی گایا که به صورت اعتقادی خرافه هم هست، تحول عظیمی در تکنولوژی بشر محقق خواهد شد.

اما متاسفانه افرادی هستند که خیلی راحت می‌گویند در اسلام با این همه معارفش، نمی‌توان در مورد اقتصاد و سیاست و جامعه‌شناسی و … صحبتی یافت، چون تفکر این آقایان نقطه‌ای و جزیره‌ای است نه سیستمی.

تفکر سیستمی در دین اسلام

فقط چند روایت از روایات محیط زیستی که مثلا در انتهای کتاب مفاتیح الحیاة آمده است، کافی است که نقشی به مراتب عظیم‌تر از گایا در مسیر تکنولوژی ایجاد کند. اما با کمال تأسف وقتی نگاه سیستمی نباشد، تصور می‌شود که این حجم از معارف، هیچ تأثیری، جز نهی‌های خاص و موردی از برخی از ریز مباحثِ تجویزی علوم اجتماعی، ندارد!

این نگاه جمع‌گرای اسلام که حتی عبادات در فردی‌ترین مرحله‌اش را جمعی تعریف می‌کند، در نظر برخی از این به ظاهر علماء، ظرفیت ایجاد یک اقتصاد متناسب با آن و امثال آن را ندارد.

اما آن کسانی که تفکر سیستمی دارند از یک حیثیت خدای اسلام که تنظیم کل نظام عالم و زمین هست، مبنای تغییر کل مسیر تکنولوژی می‌گیرد به صورتی که تکنولوژی با لحاظ گایا باید به سمتی می‌رفت که به زمین آسیب نزند. حتی بعضی از فمنیست‌ها با نگاه سیستمی بحث گایا را هم در اصول خود قرار داده‌اند.

آیا اسلام راه حلی برای مشکل تورم دارد؟

برخی می‌گویند چقدر روایت در مورد شیوه های کنترل تورم داریم؟!

باید از این افراد پرسید: مگر منظور از اقتصاد اسلامی آن است که از روایات شیوه‌های کنترل تورم را در بیاوریم؟!

بله، ممکن است در روایات معتبر، روایتی در موضوعی باشد که بعد از روش‌شناسی و آزمایش و طی فرآیند مخصوص بتواند مورد استفاده قرار بگیرد یا با طی فرآیندهایی به زبان علمی تبدیل شود. اما باید گفت اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی و … این نیست که جواب فلان مساله و مشکل را مستقیم از یک یا چند روایت خاص در بیاوریم هرچند ممکن است در مواردی پاسخ در روایات یافت شود.

ما با نگاه سیستمی می‌گوییم که اسلام انسان‌شناسی متفاوتی دارد. آن‌ها در روانشانسی، اومانیسم و انسان‌محوری را محور قرار داده‌اند و روانشناسی آنها بر اساس انسان شناسی خاصی شکل گرفته است. اما اگر انسان شناسی و هستی شناسی اسلام و نظام ارزشی اسلامی مبتنی بر هستی شناسی اسلامی، معیار قرار بگیرد، جنس مسائل و روش‌ها و گزاره‌ها در روانشناسی به انحاء مختلف تغییر می‌کند.

چرا بازی‌های رایج امروز اسلامی نیستند؟

بگذارید نمونه‌ای ذکر کنم. در بازی‌های مختلفی که تولید می‌شود، نگاه تشکیلاتی اسلام وجود ندارد، چون در آن‌ها «افراد» «جمع» نیستند بلکه فردهای کنار هم هستند. اگر بازی طوری طراحی شود که مثلا اگر ۳ مهره در بازی کار ۳ مهره را نکنند بلکه کار ۶ مهره را انجام دهند این می‌شود نگاه تشکیلاتی اسلامی که اگر شما ۲۰ نفر باشید، به ۲۰۰ نفر غلبه می‌کنید و قوه‌ی ۲۰۰ نفر را پیدا می‌کنید. جمع‌های اسلامی جمع مفردات نیستند که 1+1+1+… بشوند ۲۰ تا. ۲۰ نفر که کنار هم جمع شدند باید قدرت ۲۰۰ نفر را پیدا کنند که حالا راهکار و چگونگی آن بحث مفصلی است.

بزرگترین مشکل در سیستم آموزشی ایران

فقر تفکر سیستمی از مشکلات اساسی آموزش کشور است و متاسفانه این فقر نگاه سیستمی و تاکید بر نگاه جزیره‌ای و حداقلی به دین در حوزه هم نمایان شده است.

آن غربی با نگاه سیستمی می‌فهمد که اضافه کردن یک مؤلفه نیمه خیالی با نام گایا، جهت علوم و تکنولوژی بشر را تغییر می‌دهد، اما در این سو، در حوزه علمیه، مدعیان علم و دانشی پیدا می‌شوند که با قشری‌گری پوسته را گرفته و می‌گویند باید اقتصاد آن‌ها را در کشور اجرا کنیم تا جواب بگیریم.

نقش بومی‌سازی در تفکر سیستمی

برنامه‌ریزان غربی خوب می‌دانند که هیچ وقت هیچ نظام اقتصادی و سیاسی بدون بومی‌سازی در جایی دیگر قابلیت اجرا ندارد. شاید بپرسید بومی سازی چه معنایی دارد و نقش تفکر سیستمی در بومی سازی چیست؟

بومی‌سازی یعنی بررسی کنیم که چه سیستمی در اینجا قابل تنظیم کردن می باشد؟ در این جامعه با این ویژگی‌های خاص، کدام نظام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و … کارآمد است؟

البته بدیهی است که آنچه تاکنون در کشور ما اجرا شده است، اقتصاد اسلامی نبوده است بلکه التقاطی از اقتصادهای بیشتر غربی و کمتر شرقی بوده است و نا کارآمدی‌های موجود هم به دلیل همین التقاط و کپی برداری بدون بومی‌سازی بوده است.

کسی که فقر نگاه سیستمی دارد، به راحتی می‌گوید: «نظام اقتصادی ایشان جواب داده است ولی نظام اخلاقی ایشان نامناسب است! ما نظام اقتصادی را می‌گیریم و نظام اخلاقی را کاری نداریم!»

اما کسی که درک قابل توجهی از نگرش سیستمی داشته باشد به خوبی می‌فهمد که مشکلات اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی جوامع غربی، تا چه حد معلول نظام اقتصادی ایشان است. چنین شخصی خوب می‌فهمد که تاریکی 1977 نیویورک و وقایع مشابه آن، تا چه حد نتیجه همان نظام اقتصادی است.

کسی که سیستمی می‌اندیشد خیلی خوب می‌فهمد که غربی‌ها وقتی در جایی اعتقادی دارند، آن را در تار و پود همه ابعاد دیگر کاری خویش جا می‌دهند. اقتصاد و فرهنگ و سیاست و درمان و بازی و ابزارها و فضاها و تمایلات و هنجارها و قوانین و هر چیز دیگری که به ذهنشان برسد را با آن همسو می‌کنند. حتی اگر حرف علمی بزند، بوی آن اصل را می‌دهد و در راستای ترویج آن اصل است.

نگاه سیستمی به قرارداد 2030

کسی که این‌ها را بفهمد، در مقابل سند 2030، نمی‌گوید: «همجنس بازی را اجرا نمی‌کنیم ولی کلیت سند را می‌پذیریم» چون چنین شخصی به خوبی می‌فهمد که تار و پود این اسناد، در حال تبیین ریز به ریز اصول فکری ایشان است. مگر مشکل یک بند و دو بند است؟

حال سادگی یا غرض‌ورزی نیست که بگوییم در اسلام گزاره‌هایی نداریم و باید از راه رفته‌ی آنها استفاده کنیم؟

متاسفانه این ضعف به اینجا ختم نمی‌شود و بعضی غرب‌گراهای قشری‌ به اصل علت رشد غرب پی نمی‌برند. غربی‌ها اگر در مواردی پیشرفت داشته‌اند، به خاطر آن نگاه سیستمی است. ولی آنها به این پشتوانه‌ی رشد غربی‌ها دقت نمی‌کنند و پوسته و ظاهر را گرفته‌اند!

آیا نظام اقتصاد اسلامی ناکارآمد است؟

چه کسی گفته است در جمهوری اسلامی نظام اقتصاد اسلامی اجرا شده است؟!(با این ربای سنگین و …) که بعد به اسم ناکارآمدی اقتصاد اسلامی تمام بشود؟ کجای نظام‌های حقوقی و فرهنگی اجرا شده در این نظام، سازگار با نظام‌های حقوقی و فرهنگی اسلامی است؟ غیر از این است که  خیلی از رسانه‌های ما پخش‌کننده‌ی برنامه‌ها با نگاه غربی در کشور است؟

ای کاش، این جماعت غربگرا حداقل به جای فاضلاب غرب، نکات مثبت آن‌ها را می‌گرفتند. ای کاش، سیستمی فکر می‌کردند. ای کاش به جای درخواست کپی برداری نظامات فکری ایشان، به فکر کپی برداری نگاه سیستمی ایشان بودند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *