آشایی با ابزار سری شبکه مسائل

بعد از اینکه یاد بگیرید چطور می‌توانید از ابزار شبکه مسائل استفاده کنید، تا پایان عمر آن را رها نخواهید کرد!

معمولاً بعد از اتمام هر دوره تند پژوهی در موسسه پیدا، از شرکت کنندگان بازخورد می‌گیریم؛ یکی از موارد مشترک در بیانات این دوستان، شوق و شعف حاصل از یادگیری ابزار فوق العاده شبکه مسائل است.

ابزار شبکه مسائل توان تفکر شما را تا چند برابر حالت عادی افزایش می‌دهد. تا پایان این نوشتار همراه ما باشید تا دریابید که:

  • ابزار شبکه مسائل چیست؟
  • چرا شما به آن نیاز دارید؟
  • استفاده از این ابزار چه فوایدی برای شما دارد؟
  • این ابزار چطور به افزایش سرعت و کیفیت پایان‌نامه شما کمک می‌کند؟

شبکه مسائل چه کاربردهایی در انجام یک پژوهش دارد؟

اگر شما در حال نوشتن پایان‌ نامه ارشد یا دکتری هستید، ابزار شبکه مسائل همان ابزار گم شده‌ای است که می‌تواند سرعت و کیفیت انجام پروژه شما را چند برابر کند!

در اینجا به 11 کاربرد اصلی ابزار شبکه مسائل در طی نوشتن پایان نامه اشاره می‌کنیم:

  1. تشخیص و انتخاب موضوع مناسب برای پایان نامه
  2. نگاه کل به جزئی و هلی کوپتری
  3. تسلط موضوعی
  4. حل مسئله‌های زندگی
  5. افزایش خلاقیت و نوآوری
  6. ایده یابی
  7. سازماندهی اطلاعات
  8. منبع‌یابی جامع
  9. نوشتن پیوسته
  10. جامع آوری اطلاعات
  11. مطالعه هدفمند

کاربرد ابزار شبکه مسائل

ابزار شبکه مسائل چیست و دقیقاً چه کاری می‌کند؟

اگر بخواهیم به این پرسش در یک جمله پاسخ بدهیم باید بگوییم که:

“ابزار شبکه مسائل، چشم شما را به روی تمام ابعاد موضوع مد نظرتان باز می‌کند!”

اما برای اینکه دقیقاً روش کار این ابزار را متوجه شوید، باید ابتدا متوجه شوید که:

  • سبک‌های فکری چه چیزی هستند؟
  • ما چند نوع سبک فکری داریم؟
  • چطور ابزار شبکه مسائل به شما کمک می‌کند تا در آنِ واحد با تمام سبک‌های فکری به یک موضوع بنگرید؟

سبک‌های فکری شما چیست؟

آیا شما تاکنون به سبک فکر کردن خودتان دقت کرده‌اید؟

  • بسیاری از افراد سبک فکری توجیه گرانه دارند ولی به این مسأله فکر نکرده‌اند و خودآگاه نیستند.
  • بسیاری از افراد، خصوصاً نسل جدید، به خاطر رواج فرزند سالاری، سبک فکری طلبکارانه دارند و به همین خاطر، عیب‌های خود را نمی‌بینند و کمتر در مواجهه با مشکلات به فکر ارتقای فردی و اصلاح خویش می‌افتند.
  • بسیاری از افراد سبک فکری شل کننده دارند و افکارشان سبب ضعیف شدن آنها در عمل به تکالیف است ولی نمی‌دانند.
  • بسیاری از افراد دارای بیماری‌های گوناگون فکری هستند ولی از آن‌ها خبر ندارند، با اینکه دائماً از این بیماری‌ها و آثارش رنج می‌برند، بدون اینکه حتی بدانند منشأ این دردها سبک‌های فکری ایشان است.

برای اینکه متوجه اهمیت این سبک‌های فکری بشوید به این دو نوع سوال دقت کنید:

همانطور که می‌بینید، سؤالات بالا، هر دو در مواجهه با یک واقعه هستند ولی زمینه ساز شکل گیری دو نوع رفتار مختلف خواهد شد.

سبک‌های فکری اصلی کدامند؟

البته سبک‌های فکری که در اینجا ذکر شدند (افکار طلبکارانه، شل کننده، مومنانه و …) سبک‌های فکری فرعی هستند. حتماً شما هم تاکنون بارها نام سبک‌های فکری اصلی را شنیده‌اید:

تفکر تفسیری، تفکر ریشه‌ای، تفکر منطقی، تفکر خلاق، تفکر سیستمی، تفکر نقاد و …

  • شما بیشتر از کدامیک از این سبک‌های فکری استفاده می‌کنید؟
  • شما بیشتر یک انسان خلاق هستید یا یک انسان منطقی یا نقاد یا …؟
  • شاید پرسش بهتر این باشد که اصلاً این سبک‌های فکری چطور در ما شکل می‌گیرند؟
  • مثلاً ما چطور می‌توانیم تفکر خلاق را در خودمان ایجاد و یا تقویت کنیم؟

سبک های فکری مختلف، حاصل سوالات مختلف هستند!

سبک‌های گوناگون تفکر هر یک با بسته‌ای از سؤالات معنا پیدا می‌کنند:

  • سبک تفکر خلاق، سبکی است که در آن فرد از خود سؤالاتی خلاقانه در مورد راه‌های دیگر و طراحی‌های دیگر و استفاده‌های دیگر از یک پدیده را می‌پرسد.
  • سبک تفکر منطقی، سبک فکری است که فرد سؤالات منطقی نسبت به استدلال‌ها از خود می‌پرسد، مثل اینکه آیا صورت این استدلال درست است؟ آیا مقدمات مستند است؟ آیا این نقل معتبر است؟
  • همین‌طور سایر سبک‌های فکری دیگر که در واقع برآمده از پرسش‌هایی خاص هستند و راهکار اصلی برای تقویت آن سبک‌ تفکر، استفاده از پرسش‌های مربوط به راه انداختن آن سبک فکری است.

بنابراین، افرادی که یک سبک فکری در وجود آن‌ها نهادینه شده است، افرادی هستند که عادت کرده‌اند که در تعامل با پدیده‌ها، پرسش‌های مربوط به آن سبک فکری را از خود بپرسند. مثلا کسی که سبک تفکر مؤمنانه در او نهادینه شده است، کسی است که عادت کرده است سؤالاتی از خود بپرسد که سبب تقویت ایمان او می‌شود مثل اینکه در مواجهه با مشکلات به جای اینکه بگوید: «خدایا چرا این مصیبت را به من فرستادی؟» و مشکل را از جانب خدا ببیند، از خودش می‌پرسد: «من چه اشتباهی کرده‌ام که گرفتار این مصیبت شده‌ام؟» و با این سؤال توجهش به خطاهایش جلب می‌شود و در صدد اصلاح خویش بر می‌آید، به خلاف حالت قبل که در تعامل با مصیبت، به خدا بدبین می‌شود و در واقع خود را مبرا می‌داند ولی خدا را مقصر می‌پندارد.

روش رسیدن به تفکر جامع در تعامل با موضوعات

فرض کنید شما فردی با تفکر منطقی قوی هستید، مسلماً نگاه شما به یک مسئله، با نگاه فردی که تفکر خلاق قوی دارد کاملاً متفاوت است. پس می‌توانیم بگوییم اگر فقط با یک سبک فکری به یک مسئله نگاه بکنیم، شناخت ناقصی از آن مسئله پیدا می‌کنیم. برای اینکه ما یک شناخت جامع از یک موضوع یا مسئله پیدا بکنیم، باید بتوانیم در آن واحد، از دیدگاه سبک‌های فکری مختلف به آن موضوع بنگریم.

اگر ما بتوانیم مجموعه پرسش‌های مرتبط با یک موضوع را به صورت ساماندهی شده، طراحی کنیم، خواهیم توانست در تعامل با هر پدیده‌ای به صورت همه جانبه و شبکه‌ای مواجه شویم، ابعاد لازم را رصد کنیم، از سطحی نگری و تفکر خطی نجات پیدا کنیم و به دنبال آن بهترین برنامه‌ها را برای تعامل با پدیده‌ها برنامه ریزی کنیم.

دغدغه «شبکه مسائل» از اینجا به وجود می‌آید. شبکه مسائل یک پدیده، مجموعه سؤالات مرتبط با آن پدیده است که به انسان کمک می‌کند آن موضوع را به صورت جامع بنگرد و به دنبال آن بتواند بهترین برنامه ریزی‌ها را برای تعامل با آن پدیده طراحی کند.

شبکه مسائل ابزاری است که سوالات چندین مدل از سبک‌های فکری را در یک قالب، در کنار هم جمع می‌کند و در مورد یک موضوع مطرح می‌کند تا یک دید جامع از آن موضوع به ما ببخشد.

لذا شبکه مسائل به مثابه جعبه ابزاری برای حل مسأله است. در مواجهه با هر مسأله، می‌توان ابتدا شبکه مسائل آن را ترسیم کرد تا نگاهی جامع به آن موضوع پیدا کنیم و سپس با استفاده از این نگرش جامع و پرسش‌های راه انداز فکر، به حل مسأله خود بپردازیم.

شبکه مسائل به شما یک نگاه سیستمی می‌بخشد

آنچه تا کنون گفتیم، صرفا یک فایده شبکه مسائل بود که عبارت بود از راه انداختن فکر به صورت جامع، نسبت به موضوع. اما فوائد شبکه مسائل بیش از این‌هاست. این فوائد زمانی فهمیده می‌شود که با تفکر سیستمی و فوائد آن آشنا باشیم. وقتی می‌توانیم فوائد تفکر سیستمی را بفهمیم که با مفهوم دنیای رابطه‌ها آشنا باشیم.

ما در دنیایی پر از روابط زندگی می‌کنیم که در آن گاهی اموری که انتظار نداریم، تأثیرات بسیار شگرفی در امور دیگر دارند. مهره دومینوی کوچکی را در نظر بگیرید که کنار مهره دومینوی بزرگتری قرار دارد و آن مهره کنار بزرگتر و همین طور سلسله‌وار از کوچک به بزرگ مرتب شده‌اند. ممکن است مهره اول، بسیار کوچک باشد ولی انداختن آن، بعد از چند مرحله، مهره‌های بسیار بزرگی را جا به جا می‌کند.

افرادی که عمق این رابطه‌ها را درک کنند، برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند ولی کسانی که تفکر خطی دارند و هنوز به عمق رابطه‌ها نرسیده‌اند، ساده لوحانه ظرفیت‌های عظیم این حوزه را فراموش می‌کنند.

یک مثال ساده: نگاه سیستمی به قرمه سبزی!

به عنوان مثال فرض کنید شما می‌خواهید در مورد یک غذا مثل قرمه‌سبزی صحبت کنید، نباید به آن صرفا به عنوان یک غذا نگاه کنید بلکه باید به آن به عنوان یک چرخ‌دنده که با دیگر چرخ‌دنده‌های ساعت زندگی ما و سبک زندگی ما (یک ساعت پر از چرخ‌دنده را در نظر بگیرید) به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در ارتباط است، نگاه کنید.

یعنی قرمه سبزی ممکن است در حال عبادت من، کسب و کار من، تحصیل من، ارتباط با دوستانم، ارتباط با همسر و فرزندم، در محیط زیست من و … اثر بگذارد؛ یعنی به هر پدیده‌ای که نگاه کنید صرفاً خود آن را نبینید، بلکه آن را یک چرخ دنده از یک سیستم بزرگ در نظر بگیرید و سپس مجموعه ارتباطات و شبکه مسائل آن را کشف کنید و آن مساله را در آن نظام بزرگ تحلیل کنید.

ابزار شبکه مسائل همان ابزاری است که به شما کمک می‌کند بتوانید به راحتی برای هر موضوعی این شبکه ارتباطی‌ را مشخص کنید.

برنامه ریزان غربی چطور از تفکر سیستمی استفاده می‌کنند؟

برنامه‌ریزان غربی در بحث تفکر سیستمی خیلی کار کرده‌اند و وقتی میخواهند موضوعی را بررسی کنند خیلی جامع مجموعه ارتباط‌هایش را می‌بینند و آن مطلب را به تمام ابعاد زندگی خود امتداد می‌دهند و سعی می‌کنند هر کاری را سازگار با کل سیستم زندگی تبیین کنند؛ مثلا وقتی در نگاه فلسفی، اومانیسم و انسان محوری را پذیرفتند، این طور نیست که این اندیشه را فقط در فسلفه محدود کنند؛ بلکه در تمام ابعاد مختلف زندگی‌شان امتداد می‌دهند.

مثلا در چینش نظام سیاسی، لیبرالیسمی را نتیجه‌گیری و معرفی می‌کنند که با اومانیسم حداکثر سازگاری را داشته باشد. وقتی می‌خواهد نظام اقتصادی بچینند، می‌گویند اصل و پایه‌ی ما اومانیسم است و نظام اقتصادی باید با آن نهایت سازگاری را داشته باشد و تفکر اقتصاد سرمایه‌داری را جا می‌اندازند.

در مرحله بعدی نیز وقتی وارد بحث رواج پیدا کند چرخ این دو بهتر خواهد چرخید، پس مصرف‌گرایی را ترویج می‌کنند.

حتی وقتی اسباب‌بازی تولید می‌کند، باید همسو با اومانیسم و نظام سیاسی و اقتصادی‌ و فرهنگی که در جامعه ترویج می‌کنند، باشد. مثلاً موضوع خانواده به سبک سنتی آن، با اومانیسم در تضاد است و لذا در صنعت اسباب‌بازی عروسک زن باربی را مثلاً در همه حالات تولید می‌کند به جز مادر! باربی فضانورد، باربی پزشک، باربی سوار بر ماشین، باربی ورزشکار و انواع و اقسام دیگر، اما عروسک باربی مادر تولید نمی‌کند!

این‌ها همه دال بر آن است که وقتی اصلی را تعریف کردند آن را با تفکر سیستمی گسترش می‌دهند. آموزش در کشور ما سیستمی نیست، مثلا وقتی ریاضی و فیزیک و شیمی و تاریخ و جغرافی و  … را میخوانیم محدود به همان کلاس است و در ارتباط با همسر و فرزند و دوست و … اثری ندارد و در آنها امتداد و توسعه نمی‌یابد.

اگر تمایل دارید در این زمینه بیشتر بخوانید، می توانید نوشتار تفکر سیستمی در غرب را مطالعه بفرمایید.

فرهنگ مردم می‌شوند، مصرف‌گرایی را رواج می‌دهند که سازگار با اومانیسم است؛ یعنی می‌گویند: اگر مصرف‌گرایی در جامعه

فواید نگاه سیستمی به دست آمده از شبکه مسائل

شبکه مسائل ابزاری است که به انسان کمک می‌کند رابطه‌ها را شناسایی کند و به دنبال آن، به تفکر سیستمی نسبت به موضوع خود دست پیدا کند، خصوصا که بسیاری از رابطه‌ها در نگاه اول کشف نمی‌شود ولی در شبکه مسائل جامع به دلیل نوع طراحی خاصی که صورت گرفته است، توجه انسان به ابعاد مختلف جلب می‌شود.

همچنین شبکه مسائل به انسان دسته بندی ذهنی می‌دهد و دسته بندی ذهنی سبب قوت بازیابی اطلاعات و خود به خاطر سپردن آن‌ها و تقویت حافظه و تمرکز و افزایش قدرت نقد و تحلیل می‌شود.

انباری را در نظر بگیرید که یک سال، هر بار که کتاب خوبی پیدا می‌کنند به داخل انبار می‌اندازند و در انبار را می‌بندند. بعد از یک سال، این انبار پر از کتب مفید مختلف است ولی پیدا کردن آن‌ها در این انبار بسیار مشکل است چون معلوم نیست که چه چیز در کجا قرار دارد!

اما اگر در همین انبار قفسه‌های دسته بندی وجود داشته باشد، به راحتی می‌توان مثلا به بخش قفسه کتب تاریخ رفت و کتاب مورد نظر را پیدا کرد.

انبار ذهن ما نیز، وقتی سیستمی باشد، قفسه بندی‌های روشنی دارد. اطلاعات به راحتی قابل بازیابی است و ارتباط هر داده جدید با داده‌های قبلی فهمیده می‌شود و لذا قدرت نقد و تحلیل نیز تقویت می‌شود.

فوائد شبکه مسائل بسیار بیش از این‌هاست و تبیین دانه دانه آن‌ها به درازا می‌کشد و لذا صرفا به فهرستی از فواید شبکه مسائل اکتفا می‌کنیم:

نیازهای ما به ابزار شبکه مسائل

  • راه اندازی تفکر در هنگام شروع کار و کل مسیر
  • نگاه سیستمی و چندبعدی و جامع به موضوع پیدا کردن
  • فهم اهمیت و ضرورت و درستی موضوع اصلی-فرعی
  • کمک به شناسایی عناوین مختلف
  • کمک به طراحی نقشه محتوایی ارائه پژوهش (هندسه و فهرست و ساختار)
  • منبع یابی جامع و گسترده و عمیق و هدفمند
  • شناسایی پیش‌فرض‌های پژوهش (مقدمات و مفاهیم و پیش نیازها و لوازم)
  • شناسایی مجموعه مسائل و متغیرها و تاثیرگذارهای مرتبط
  • افزایش خلاقیت، کل‌نگری، تفکر انتقادی، نگاه راهبردی و شناسایی رابطه‌ها
  • تقویت نگاه مثبت نگری و امیدواری و واقع‌بینی و باورمندی
  • تقویت مدیریت پژوهش (هدفمندی، فرصت شناسی، اولویت شناسی، ظرفیت شناسی و …)

پیشینه پژوهش‌های مربوط به شبکه مسائل

شاید بتوان جامع‌ترین نوشتار در بحث شبکه مسائل را دو کتاب جناب آقای ایمان کاظمی مقدم با عنوان‌های «درس نامه آموزشی نظریه شبکه مسائل» و «شبکه مسائل حجاب و عفاف» دانست. در مقدمه این کتاب، از نمونه‌ای از شبکه مسائل که توسط جناب استاد جلیل معماریانی طراحی شده است و نیز سبک دیگری از شبکه مسائل که توسط جناب آقای دکتر عباسی تبیین شده است، اشاره شده است. البته نگارنده موارد دیگری از مباحث در مورد شبکه مسائل را یافته است ولی در کل جامع‌ترین طرح انجام شده، طرح جناب آقای کاظمی مقدم است که البته دارای مشکلات زیر است:

  1. ابزارهای 14 گانه لایه برداری که ایشان مطرح می‌کنند، نگرش سیستمی در آن‌ها حاکم نیست، در حالی که بحث شبکه مسائل خود ابزاری برای نگرش سیستمی به یک موضوع است.
  2. این ابزارهای تو در تو هستند.
  3. مخاطب دقیقا نمی‌داند که در تعامل با مسأله خود باید از کدام ابزار استفاده کند و دچار سردرگمی می‌شود.
  4. بعد از استفاده از همه لایه‌ها نیز، سؤالات نیازمند ساماندهی پیچیده‌ای است که در نتیجه آن، شبکه مسائل به جای اینکه نگاه ما را به پدیده منسجم کند، خود به حیرت ما می‌افزاید.
  5. بسیاری از این ابزارها نقصان‌های جدی دارند که نیازمند تکمیل است.
  6. ابزارهای بسیار متنوع و مفیدی برای لایه برداری از زوایای موضوع، وجود دارد که در این ابزارهای 14 گانه استفاده نشده است.
  7. وجه انتخاب این 14 ابزار در میان ابزارهای متنوع قابل طرح دیگر، چندان روشن نیست و دفاع قابل قبولی در این زمینه مطرح نشده است.
  8. نقطه شروع و پایان هر یک از این ابزارها و در کل شبکه مسائل، چندان روشن نیست.
  9. برخی از زوایای قابل توجه در تعامل با پدیده‌ها در هیچ یک از این ابزارها وجود ندارد.
  10. سبک‌های فکری و نیازهای مخاطب شبکه مسائل، در این نظام جایی برایش تعریف نشده است.

بر همین اساس، بر آن شدیم که مجموعه این اشکالات را بر طرف کنیم و به طرحی جامع در شبکه مسائل برسیم.

طرح کلی شبکه مسائل جامع

در طی ترسیم شبکه مسائل یک موضوع، ما این مراحل را در ارتباط با آن موضوع طی می‌کنیم:

  1. ابتدا، باید مشخص کنیم که با چه پدیده‌ای مواجه هستیم.
  2. در گام دوم، مشخص می‌کنیم که این پدیده چیست؟ و چیستی و ماهیت آن را بررسی کنیم.
  3. در گام سوم چرایی مسئله را مشخص می‌کنیم: این پدیده از کجا به وجود آمده است؟ به کجا دارد می‌رود؟ چرا هست؟
  4. حالا نوبت به این می‌رسد که پدیده را به صورت فرآیندی نگاه کنیم و ببینیم که الآن در چه وضعی است و باید به چه نقطه‌ای برسد؟
  5. پس از طی شدن مراحل چهارگانه، گاهی احساس می‌کنیم در شناسایی مسیرهای رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب، نیازمند مقداری خلاقیت هستیم، یا در نقد وضع موجود نیازمند مقداری تفکر منطقی یا نقاد هستیم یا در شناسایی روابط این پدیده با بقیه پدیده‌ها نیازمند مقداری تفکر کلان نگر هستیم و …
  6. در مرحله آخر، سبکی از سبک‌های تفکر را فعال می‌کنیم تا نیاز ما نسبت به آن مسأله برطرف شود. لذا مرحله آخر به نوعی مکمل مراحل سابق است و با آن‌ها تا حدی رابطه رفت و برگشتی دارد.

می‌توان حاصل مراحل بالا را در شکل زیر دید:

شبکه مسائل پیشرفته

اگر تمامی این مراحل با دقت و جامع انجام شود، جامعیتی وسیع نسبت به موضوعات برای ما حاصل می‌شود.

مرحله اول: تفکر تفسیری

شاید شما هم داستان معروف “فیل و کوران” که نوشته مولانا است را خوانده باشید؛ داستانی که چند نفر انسان کور به اتاقی که در آن یک فیل قرار دارد وارد می‌شوند و هر کدام با لمس قسمتی از بدن فیل، تشخیص‌های متفاوتی می‌دهند. یکی می‌گوید پرده استف یکی می‌گوید ستون است و …

در این داستان ما دقیقاً با ضعف تفکر تفسیری رو به رو هستیم!

منظور از تفکر تفسیری، سبکی از تفکر است که به کمک آن، می‌توان بدون پیش فرض‌ها با پدیده‌ها مواجه شد تا فارغ از قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌ها، بتوانیم دقیقا پدیده‌ای را که با آن مواجه هستیم، معین کنیم و دقیقا بفهمیم که موضوع مورد بحث، به کجا اشاره می‌کند.

این مسأله بسیار مهم است. چه بسا که ما به دلیل گرفتار شدن به پیش فرض‌ها، نتوانیم موضوع را به خوبی تحلیل کنیم و خلاقیت لازم در تعامل با مسأله را از دست بدهیم.

در واقع تفکر تفسیری جلوی فیلتر شدن ناخودآگاه اطلاعات را می‌گیرد و به ما کمک می‌کند که با خود پدیده مواجه شویم و نه صرفا با ابعادی خاص از واقعیت. بسیاری از اختلاف نظرها به ضعف در تفکر تفسیری بر می‌گردد.

تفکر تفسیری

سؤالات اصلی تفکر تفسیری

برای راه انداختن این سبک از تفکر، باید از خود سؤالاتی بپرسیم که ما را از پیش فرض‌ها و مجموعه اموری که سبب می‌شود با مسأله اصلی مواجه نشویم، رهایی می‌بخشد. محور‌های کلی پرسش‌ها و ریز سؤالاتی که در هر محور قابل پرسش است تا تفکر تفسیری روشنی داشته باشیم، در این جدول قابل مشاهده است:

در قدم اول باید برای خودمان روشن کنیم که با چه موضوعی مواجه هستیم و سعی کنیم، با عباراتی روشن به آن اشاره کنیم.

در قدم دوم باید ببینیم که موضوع مورد نظر ما، چه ابعاد و زوایایی دارد و از منظرهای مختلف، به چه صورت قابل اشاره است، مثلا از خود بپرسیم:

  • به این موضوع از چه زوایایی می‌توان نگاه کرد؟
  • افرادی که جهان بینی متفاوتی با ما دارند به این موضوع به چه صورت می‌نگرند؟
  • چه ابعاد و زوایایی وجود دارد که تا به حال به آن‌ها توجه نکرده‌ایم؟

جهت مطالعه اطلاعات بیشتر می‌توانید نوشتار تفکر تفسیری را مطالعه بفرمایید.

مرحله دوم: تفکر ماهوی

در گام دوم نوبت به تفکر ماهوی می‌رسد. بعد از اینکه با تفکر تفسیری دریافتیم که با چه مسأله‌ای مواجه هستیم، سؤال می‌شود که:

  • آن چیز چیست؟
  • ماهیت آن چیست؟

تا زمانی که نفهمیم دقیقا با چه حقیقتی مواجه هستیم، طبیعتا نمی‌توانیم مواجهه خوبی با آن داشته باشیم. در علم فلسفه، ابزاری با عنوان «مقولات عشر» وجود دارد که وظیفه اصلی آن، تبیین ماهیت و چیستی پدیده‌ها  است. ما با الهام گرفتن از آن ابزار به صورتی که با مباحث کاربردی ما همسو باشد، مجموعه سؤالات تفکر ماهوی را تبیین کرده‌ایم.

در جدول پایین می‌توانید این مجموعه سوالات را مشاهده کنید:

تفکر ماهوی

مرحله سوم: تفکر ریشه‌ای

بعد از اینکه فهمیدیم با چه حقیقتی مواجه هستیم و چیستی آن را درک کردیم، نوبت به «چرایی» آن می‌رسد. لفظ «چرا» در زبان، در معانی مختلفی استفاده می‌شود:

  • گاهی در پاسخ از چرایی، خالق و ایجاد کننده پدیده را مطرح می‌کنیم، مثل اینکه در پاسخ به اینکه «چرا انسان هست» بگوییم: «چون خداوند او را آفریده است» یا در پاسخ به اینکه «چرا معلول هست» بگوییم: «چون علت هست».
  • گاهی در پاسخ از چرایی، غایت پدیده را مطرح می‌کنیم، مثل وقتی که در پاسخ به اینکه «چرا صندلی هست» بگوییم: «چون می‌خواهیم روی آن بنشینیم» یا در پاسخ به اینکه «چرا ماشین به سمت مشهد حرکت می‌کند» بگوییم: «چون می‌خواهیم به مشهد برسیم».
  • گاهی در پاسخ از چرایی، زمینه‌ها را مطرح می‌کنیم، مثل اینکه در پاسخ به اینکه «چرا آتش گرفت» بگوییم: «چون آغشته به بنزین بود».
  • گاهی در پاسخ از چرایی، موانع را مطرح می‌کنیم، مثل اینکه در پاسخ به اینکه «چرا نسوخت» بگوییم: «چون رطوبت محیط زیاد بود».

روشن است که تفکر ریشه‌ای بسیار ضروری است و به انسان کمک می‌کند که در دوراهی‌ها و چندراهی‌ها بفهمد که به کدام مسیر باید برود و علاوه بر این بتواند مسائل اصلی و فرعی را از هم تفکیک کند و بفهمد که دقیقا در هر مسأله‌ای به دنبال چه می‌گردد تا در بین راه از مسیر و مقصود اصلی منحرف نشود. همچنین این تفکر، زمینه‌ها و شرایط و پیش‌نیازها را یادآوری می‌کند و سبب می‌شود که انسان از شتابزدگی دوری کند.

مجموعه مطالبی که در این بخش، مطرح است، الهام گرفته از علل اربع در فلسفه و علل کلامی است که به این صورت ترکیب شده است.

مجموعه سؤالات را می‌توانید در جدول زیر مشاهده کنید:

تفکر ریشه ای

مرحله چهارم: تفکر طراحی

بعد از شناسایی مسأله هدف و ماهیت آن، درک چرایی و شناخت زمینه‌های شکل‌گیری آن، نوبت به این می‌رسد که به آن حقیقت به صورت فرآیندی نظر کنیم. یعنی آن را در وضعیت موجودی ببینیم که باید به نقطه مطلوبی برسد و مسیری را طی کند.

تفکر طراحی، به خلاف تفکر ماهوی، به شیء در لحظه نگاه نمی‌کند بلکه آن را در یک فرآیند می‌بیند. فرآیندی که از مبدأ (وضع موجود) شروع می‌شود و از مسیری خاص به مقصد (وضع مطلوب) می‌رسد و این حرکت دارای متغیرهایی است که باید مدیریت شود.

لذا تفکر طراحی، در برنامه‌ریزی و هدفگذاری و چشم‌انداز نویسی نقش اساسی ایفا می‌کند. علاوه بر این در مدل سازی و سیستم سازی و متغیر شناسی نیز، مؤثر است. تفکر طراحی، فاصله بین مباحث تئوری و عمل را کم می‌کند.

تفکر طراحی چطور شکل گرفته است؟

مجموعه مباحث و سؤالات تفکر طراحی از چند علم به عاریه گرفته شده است:

  • الگوی حرکت و فرمول تغییر که در علم فلسفه مطرح شده است.
  • مباحث طراحی سیستم و ادبیات حاکم در آن.
  • برخی از عناصری که در علم مدیریت مطرح است.
  • مراحل برنامه‌ریزی و ادبیات حاکم بر آن.
  • دانش آینده پژوهی و آینده نگاری نیز، قرابت و نزدیکی خوبی با دغدغه تفکر طراحی دارد.

ما سعی کردیم که ادبیات اصلی حاکم بر هر یک از این علوم را، با یکدیگر ترکیب کنیم و به یک الگوی جامع تفکر طراحی برسیم که از زوایای مختلف به طراحی نظر کرده باشیم.

ترکیب این دغدغه‌ها و محورها به صورت سیستمی، کمی مشکل به نظر می‌رسد ولی استفاده از مجموعه سوالات زیر کار را برایتان آسان می‌کند:

تفکر طراحی

مرحله پنجم: تفکر روشی

تا این بخش از مسیر، انواع مواجهه‌های متعارف با یک حقیقت، انجام شد و دیگر بحثی باقی نیست؛ مرحله پنجم از جنس مکمل مراحل پیشین است.

در طی کردن مراحل پیشین گاهی نیازمند اموری هستیم که با سلسله سؤالات این مرحله قابل دستیابی است. مثلاً ممکن است در مرحله‌ای از تفکر طراحی، مثل طراحی مسیرها، نیازمند خلاقیت و تفکر خلاق باشیم و در این مرحله، از بخش تفکر خلاق استفاده می‌کنیم تا مشکل آن مرحله را حل کنیم. یا در بخش تفکر ریشه‌ای ممکن است نیازمند نقادی باشیم و در این مرحله تفکر نقاد مطرح شده است تا نقادی لازم نسبت به آن مرحله برایمان فراهم شود.

در اینجا به شما شش سبک فکری مکمل را معرفی می‌کنیم. هر کدام از این سبک‌های فکری ممکن است مورد نیاز شما واقع شوند. بنابراین بهتر است در مورد هر یک از آنها مقداری مطالعه بفرمایید:

  1. تفکر انتقادی
  2. تفکر خلاق
  3. تفکر راهبردی و استراتژیک
  4. تفکر سیستمی
  5. تفکر واگرا
  6. تفکر جمعی

ترسیم شبکه مسائل کار سختی نیست؟!

ممکن است بعد از مطالعه این نوشتار، احساس کنید که کشیدن شبکه مسائل، کار مشکلی است در حالی که باید به چند نکته توجه کنید:

اول اینکه بعد از مدتی تمرین، پیچیدگی این مسیر تا حد زیادی بر طرف می‌شود و حتی بدون نیاز به ترسیم بیرونی، سؤالات از ذهن شما می‌گذرد.

دوم اینکه توصیه می‌شود شبکه مسائل، موضوعات مهم را به صورت دسته جمعی و با همکاری دیگران ترسیم کنید. این کار علاوه بر اینکه سختی مسیر را کم می‌کند، جمع را همراه‌تر می‌کند و علاوه بر آن در به وجود آمدن یک شبکه مسائل حرفه‌ای و دقیق کمک می‌کند.

سوم اینکه نرم افزارهای نقشه‌های ذهنی در این زمینه بسیار کمک کننده است. در ادامه این ابزار را به شما معرفی می‌کنیم.

یک ابزار بی‌نظیر جهت ترسیم شبکه مسائل

نرم افزارهای نقشه ذهنی، ترسیم شبکه مسائل را برای شما، حداقل 3 برابر آسان‌تر از حالت معمول می‌کنند. احتمالاً شما هم تا امروز با نقشه‌های ذهنی سر و کار داشته‌اید؛ اگر تا امروز از نقشه ذهنی استفاده نکرده‌اید، مطمئناً پس از شناخت این ابزار آن را رها نخواهید کرد!

نقشه ذهنی در سیستم ویندوز و اندروید با نرم افزارهای مختلفی قابل ترسیم است. از جمله این نرم افزارها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • Edraw
  • mind mapper
  • xmind

قالب آماده شبکه مسائل

شما که تا پایان این نوشتار همراه ما بودید، لایق دریافت یک هدیه هستید!

در اینجا یک فایل آماده شبکه مسائل را برای دانلود قرار می‌دهیم. برای استفاده از این فایل باید ابتدا نرم افزار mind mapper را بر روی رایانه خودتان نصب نمایید.

(دانلود قالب آماده شبکه مسائل)

برای یادگیری شبکه مسائل به آموزش بیشتری نیاز دارید؟

اگر تمایل دارید روش کار با شبکه مسائل را در یک ویدئوی کارگاهی مفصل آموزش ببینید تا بتوانید به راحتی از آن جهت افزایش سرعت و کیفیت پژوهش‌های خودتان استفاده کنید، می‌توانید دوره آموزشی تفکرچند بعدی با ابزار شبکه مسائل را تهیه کنید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *